فیلمسازی ، هنری است در پی کشف و ضبط تصویری حوادث و رویدادهای زندگی که گاه مبتنی بر واقعیت وگاه توام با خیال پردازی میباشد. فیلمساز می باید با ترکیب خاص تصاویر مفهومی گویا و عرضه آنها توام با صدا که با طرح مفاهیم گوناگون انسانی به صورت بیانی ویژه در عرصه هنر تجلی یابد را خلق کند.
به قول هویسن: “ماهیت بیشکل ، آشفته ، نامنظم و غیرشفاف و به لحاظ سیاسی ناپایدار ، فرار ، سیال و متغیر پست مدرنیسم خود این پدیده را بیاندازه گمراه کننده و ابهام آمیز ساخته و تعریف و تعیین مرزها و محدودههای آن اگر نگوییم غیرممکن ، بیاندازه دشوار میگردد.”
منظور از مدرنیسم گرایشی است که از اواخر قرن نوزدهم تا دهه ۱۹۳۰ در هنرهای تجسمی (امپرسیونسیم)، ادبیات داستانی (جویس ، همینگوی ، فاکنر ، پروست و…) ، تئاتر (چخوف ، استریندبرگ) و… ظهور پیدا کرد و انقلابی بزرگ در عرصه هنر به وجود آورد.
تمرکز سینمای مدرن بر شخصیت است.
سینمای مدرن خطی و اپیزودیک ، سرگردانی ، سفر – دور شدن از منطق و ظهور عنصر تصادف – ذهنیت و روایت subjective
زمان در سینمای مدرن روانشناختی است و پایان بندی آن باز و با حاکمیت ابهام همراه است.
سینمای مدرن در صدد نفی سینمای کلاسیک و ساختار شکنی در آن است. نوعی گسستن از سنتها و البته این ویژگی مدرنیسم در تمام هنرهاست.
عنوان “سینمای مدرن” معمولا به سینمای هنری اروپا (خصوصا در دههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰) اطلاق می شود. سینمایی که سردمدارانش اینگمار برگمان ، میکل آنجلو آنتونیونی و فدریکو فلینی بودند. هر چند می توان برخی از آثار ازو ، برسون ، کوروساوا ، لانگ ، گدار و… را نیز با توجه به تعاریف و مولفه های ارائه شده نوعی مدرنیسم دانست. این سینما حتی در اواخر دهه ۱۹۶۰ بر برخی از کارگردانان سینمای آمریکا نیز تاثیر گذاشت : فارغ التحصیل (مایک نیکولز – ۱۹۶۷) و ایزی رایدر (دنیس هاپر – ۱۹۶۸).
شاید بتوان اوج این سینما را در اواخر دهه ۱۹۵۰ و دهه ۱۹۶۰ دانست : سکوت و پرسونا (برگمان) – سه گانه (ماجرا – شب – کسوف) ، صحرای سرخ و آگراندیسمان (آنتونیونی) و هشت ونیم (فلینی) از آثار درخشان سینمای مدرن در این دوران محسوب می شوند که من شخصا آگراندیسمان (۱۹۶۶) را اوج قله دست نیافتنی مدرنیست در سینما می دانم و معتقدم تقریبا تمامی ویژگیها و مولفه های...
ادامه در سایت اپیزود فیلم =>> تعریف فیلمسازی مدرن